- پس چر
مرحله ی دوم چرا، چراگاهی که پس از چریدن گاو، گوسفند آن را
معنی پس چر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پَ سِ سَ)
لغت نامه دهخدا
پشت سر. عقب سر. قفا. قذال. قمحدوه. ذفری، پس سر و گردن. (منتهی الارب).
- پس سر کسی بد گفتن، غیبت او کردن
- پس سر کسی بد گفتن، غیبت او کردن
(پَ تَ)
لغت نامه دهخدا
دیرتر. عقب تر. از عقب. از دنبال. اختباء، تعمیه کردن بر کسی چیزی پس تر، پرسیدن او را از آن. (منتهی الارب) :
سپه رانی و ما ز پس تر شویم
بگوئیم و زین در سخن بشنویم.
فردوسی.
، ادنی
سپه رانی و ما ز پس تر شویم
بگوئیم و زین در سخن بشنویم.
فردوسی.
، ادنی
مرحله ی پایانی چرای دام ها در اواخر تابستان و آخرین توقفگاه
رودخانه ای در نزدیکی گاوانکلا در بابل که به آن پس پل هم گویند
دری که در بخش پشتی ساختمان قرار داشته باشد
آن که خوراک بازمانده ی دیگری را می خورد
تحقیر شده، دماغ سوخته، چوب به دردنخور، گونه ای بازی
دنبال تر، عقب تر، لاغرتر، خسیس تر
مرحله ی دوم چرا، چرای دوم در یک مرتع
مرتعی که یک بار به وسیله گوسفندان مورد چرا قرار گرفته و